عشق (پارت ۵۱)
( پاک شد )
مینجی: مین-سوک ولش کن
جیمین: اسکل من اگه بلایی سرش میاوردم که الان پیشش نبودم ، مگه مریضم به عشق و زندگی خودم صدمه بزنم
مین-سوک: پس دلیل تو این وضع بودنشو بگو
جیمین: به تو چه بچه ، بیا برو انور برم کمکش
مین-سوک: برادرشم باید بدونم
جیمین: باشه حالا نکشیمون، برای بار دوم ولم کن بذار برم کمکش
مینجی: مین-سوک بس کن *ناراحت و استرس*
جیمین: حداقل به حرف خواهرت گوش کن
مین-سوک: یا میگی یا خونت پای خودته، توهم ساکت مینجی
جیمین: * پوزخند * باهاش درست صحبت کن * جدی *
مین-سوک: میگم بگو مر*تیکه
میکوبونمش به دیوار
مینجی: مین-سوک، به نفعته ازین غلطا نکنی، وگرنه هرچی دیدی از چشم خودت دیدی
مین-سوک: هرجور بخوام رفتار میکنم، هیچ غلطی نمیتونی بکنی
مینجی: بس کن
جیمین:* پوزخند*
یه اسلحه از تو کتش نشون میده
جیمین: به قول خودت، خونت پای خودته
مینجی: جیمینننن بهش بگو بزار تمومش کنه
ولش میکنم
جیمین: باش، هرچی عشقم بگه ، ببین مین-سوک جان بنده مافیا تشریف دارم *مافیا رو آروم میگه* بعدم امشب یه سری حرو*مزاده مینجی و یونا رو گرو گرفتن که با اعضا نجاتشون دادیم و الان همه چی اوکیه، باشه؟
از عصبانیت یه مشت میکوبونم دهنش اونم کم نمیاره اینم یه مشت میخوابونه دهن من
مین-سوک: حالا دیگه اصلا نمیذارم پیشت بمونه
جیمین: تو خیلی بیجا میکنی مگه دست توعه؟
مینجی التمالسمون میکنه تموم کنیم ولی دعوای ما اوج میگیره
جیمین: بدبخت من جزء بزرگترین مافیاهای کره ام ، اراده کنم مُردی *پوزخند
بی اهمیت به حرفاش دوباره میزنمش
اینسری اسلحه رو میگیره طرفم
جیمین: حرکت اضافی مساویست با مرگ
مین-سوک: حرو*مزاده من خواهرمو دست یه جنایتکار نمیسپرم
مینجی: *گریه* تمومش کنین
جیمین: مرتیکه حرف دهنتو بفهم ، زر زر نکن شلیک میکنما
مینجی: جیمین میخوای تنها برادرمو بکشی؟ بس کن
جیمین: برادر جنابعالی رو ول کنی منو میکشه، البته تو خواب ولی خب....
مین-سوک: شلیک کن ببینم چطور شلیک میکنی
جیمین: آخی چه شجاعه، کص*خل اسباب بازی نیستا
مینجی به زور بلند میشه و خودشو بینمون قرار میده
حمایت یادت نره کیوتم 🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin
مینجی: مین-سوک ولش کن
جیمین: اسکل من اگه بلایی سرش میاوردم که الان پیشش نبودم ، مگه مریضم به عشق و زندگی خودم صدمه بزنم
مین-سوک: پس دلیل تو این وضع بودنشو بگو
جیمین: به تو چه بچه ، بیا برو انور برم کمکش
مین-سوک: برادرشم باید بدونم
جیمین: باشه حالا نکشیمون، برای بار دوم ولم کن بذار برم کمکش
مینجی: مین-سوک بس کن *ناراحت و استرس*
جیمین: حداقل به حرف خواهرت گوش کن
مین-سوک: یا میگی یا خونت پای خودته، توهم ساکت مینجی
جیمین: * پوزخند * باهاش درست صحبت کن * جدی *
مین-سوک: میگم بگو مر*تیکه
میکوبونمش به دیوار
مینجی: مین-سوک، به نفعته ازین غلطا نکنی، وگرنه هرچی دیدی از چشم خودت دیدی
مین-سوک: هرجور بخوام رفتار میکنم، هیچ غلطی نمیتونی بکنی
مینجی: بس کن
جیمین:* پوزخند*
یه اسلحه از تو کتش نشون میده
جیمین: به قول خودت، خونت پای خودته
مینجی: جیمینننن بهش بگو بزار تمومش کنه
ولش میکنم
جیمین: باش، هرچی عشقم بگه ، ببین مین-سوک جان بنده مافیا تشریف دارم *مافیا رو آروم میگه* بعدم امشب یه سری حرو*مزاده مینجی و یونا رو گرو گرفتن که با اعضا نجاتشون دادیم و الان همه چی اوکیه، باشه؟
از عصبانیت یه مشت میکوبونم دهنش اونم کم نمیاره اینم یه مشت میخوابونه دهن من
مین-سوک: حالا دیگه اصلا نمیذارم پیشت بمونه
جیمین: تو خیلی بیجا میکنی مگه دست توعه؟
مینجی التمالسمون میکنه تموم کنیم ولی دعوای ما اوج میگیره
جیمین: بدبخت من جزء بزرگترین مافیاهای کره ام ، اراده کنم مُردی *پوزخند
بی اهمیت به حرفاش دوباره میزنمش
اینسری اسلحه رو میگیره طرفم
جیمین: حرکت اضافی مساویست با مرگ
مین-سوک: حرو*مزاده من خواهرمو دست یه جنایتکار نمیسپرم
مینجی: *گریه* تمومش کنین
جیمین: مرتیکه حرف دهنتو بفهم ، زر زر نکن شلیک میکنما
مینجی: جیمین میخوای تنها برادرمو بکشی؟ بس کن
جیمین: برادر جنابعالی رو ول کنی منو میکشه، البته تو خواب ولی خب....
مین-سوک: شلیک کن ببینم چطور شلیک میکنی
جیمین: آخی چه شجاعه، کص*خل اسباب بازی نیستا
مینجی به زور بلند میشه و خودشو بینمون قرار میده
حمایت یادت نره کیوتم 🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin
- ۵.۸k
- ۲۰ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط